کریستن استوارت: من یک دختر بی پروا هستم و این نشان می دهد
کریستن استوارت: من یک دختر بی پروا هستم و این نشان می دهد

تصویری: کریستن استوارت: من یک دختر بی پروا هستم و این نشان می دهد

تصویری: کریستن استوارت: من یک دختر بی پروا هستم و این نشان می دهد
تصویری: گوز زدن پریانکا چوپرا هنرپیشه بالیوود در یکی از برنامه های لایف تلویزیونی |C&C 2024, مارس
Anonim

او هرگز راه آسان را برای خروج انتخاب نمی کند. در سینما ، جایی که خواهر صلح طلب او از یک قهرمان جنگ را خواهیم دید. و در زندگی فقط از آنچه قلب و شکم به او می گوید پیروی می کند. همچنین به همین دلیل ، بازیگر زن کریستن استوارت با گراتزیا در مورد بدن خود و نحوه تصمیم گیری هایش در آینه صحبت کرد. او برای رویارویی با جهان به لباس مناسب نیاز دارد

"من ایده بسیار ایتالیایی ناهار یکشنبه را دوست دارم و در تهیه اسپاگتی مهارت دارم. اما من از خوردن گوشت دست کشیدم ، اکنون گیاهخوار شده ام. و من عاشق سانتریفیوژ هستم. به عنوان مثال ، من از سیب ، کرفس و هویج استفاده می کنم و روغن بادام زمینی و نارگیل را اضافه می کنم. او نمی داند چقدر فوق العاده است ». وقتی به کریستن استوارت گوش می دهم و تعجب می کنم که چرا تنها پس از یک دقیقه خداحافظی که در این مورد صحبت می کنیم ، متوجه می شوم که او تنها بازیگری است که واقعاً می تواند مرا از بین ببرد. من به یاد عکسهای او با شعله جدیدش ، مدل استلا ماکسول ، فرشته مارک لباس زیر زنانه Victoria's Secret ، می افتم. این دو در حال نوشیدن نوشیدنی ها و عصاره های ارگانیک هستند و ثابت می کنند که تغییر سالم واقعی است. اما بیشتر از همه فکر می کنم کریستن اخیراً یکی پس از دیگری شگفت زده شده است. به ویژه از نظر احساسی. به عنوان مثال ، در ماه مه سال گذشته ، او عشق خود را به تهیه کننده جلوه های ویژه ، آلیشیا کارگیل ، پس از یک سال و نیم رفت و برگشت اعلام کرد (آمیخته با معاشقه های مختلف ، که هرگز با تأیید یا تکذیب همراه نشد). "من عاشق نامزدم هستم ، که چند بار از او جدا شده ام. برای او سرانجام دوباره به احساسات اصیل و عمیق بازگشتم »، او اعلام کرد از کمد بیرون آمده و ما را وادار می کند که در نهایت نفس راحتی بکشیم. اما در اینجا ، چند ماه پس از این کلمات ، کریستن به استلا می پیوندد ، که در حین نمایش های مد میلان در حال بوسیدن او بود. و او خود را به عنوان شورشی واقعی هالیوود تأیید می کند. حماسه گرگ و میش که در لس آنجلس با مادر نویسنده و دستیار کارگردان استرالیایی بزرگ شده بود و غرق در موفقیت بود ، حماسه گرگ و میش ، که اکثر ما را تحت تاثیر قرار می داد ، در 26 سالگی استوارت فقط آزمایش را دوست دارد و این کار را با پرتوی نور انجام می دهد. عملکرد بسیار گسترده ای: از احساسات گرفته تا رنگ مو ، انتخاب های او به عنوان بازیگر. در حقیقت ، به کارهای گیج کننده و آسان تر پشت کنید ، سینمای مستقل را ترجیح دهید. در دو فیلم بعدی خود ، او دو نوع خواهر بسیار متفاوت را تجسم می کند. در بیلی لین - یک روز قهرمان ، توسط آنگ لی کارگردان برنده اسکار ، از 2 فوریه در سینما ، او سعی می کند برادرش ، قهرمان شکنجه شده جنگ عراق را متقاعد کند که به جنگ بازنگردد. در حالی که در Personal Shopper ، توسط Olivier Assayas ، در ماه آوریل در سینماها بود ، او سعی می کند در زندگی پس از مرگ با برادر دوقلوی خود ، که بر اثر حمله قلبی درگذشت ، تماس برقرار کند. در ملاقات ما ، کریستن ، که همچنین چهره مزون Chanel است که کت و شلوار می پوشد ، دست هایش را عصبی تکان می دهد ، در حالی که به من می گوید چگونه از طریق نقش هایی که انتخاب می کند آرزو دارد با هر زاویه ای از خود روبرو شود. او توضیح می دهد: "من به عنوان یک بازیگر زن در بهترین حالت احساس می کنم وقتی چیزهایی را نشان می دهم که عموم مردم نمی بینند و من از آنها آگاه نبودم." در بیلی لین - یک روز قهرمان ، او خواهر صلح طلب یکی از 100000 سرباز است که در سال 2004 در عراق بودند ، با بازی تازه کار جو الوین. صحنه های بین شما ، وقتی برای دریافت جایزه به خانه می آید ، بسیار تأثیرگذار است. "من فکر می کنم آنگ لی بهترین دیالوگ های موجود در پرفروش ترین بن فونتین (که با حداقل فکس منتشر شده است) را انتخاب کرده است که فیلم از آن تهیه شده است. هدف کارگردان نشان دادن حقیقتی در مورد جنگ است که سالهای نوری با آنچه افکار عمومی معتقدند فاصله دارد. در داستان من صدایی جایگزین و ناراحت کننده را نمایندگی می کنم. من می خواهم برادرم خودش را بشناسد: اگر این اتفاق بیفتد ، آیا او همچنان به جنگیدن افتخار می کند؟ من هرگز قضاوت نکرده ام ، حتی در زندگی واقعی ، اما همیشه اعتقاد داشتم که قبل از اینکه برای چیزی قضاوت کنید ، باید آن را بفهمید ، نه اینکه فقط از آن استفاده کنید. " موضوع بیش از هر زمان دیگری مطرح است ، بسیاری از دختران و پسران هستند که برای فرار از محدودیت های زندگی روزمره خود به فکر سربازی در ارتش هستند. آیا انتخاب بیلی انتخاب بسیاری از جوانان آمریکایی است؟ "من فکر می کنم این بیش از هر زمان یک داستان مشترک است. ارتش به بسیاری از افراد از مسیر خود جهت داده است ، همچنین هدفی را به معنای مثبت ارائه کرده است. اما همه آماده نیستند که در کاری بسیار بزرگتر از خود شرکت کنند و اقدامات و پیامدهای وحشتناک را بپذیرند. و این حتی بیشتر صادق بود 13 سال پیش ، هنگام فیلمبرداری فیلم ، زمانی که تبلیغات زیادی نیز انجام شد. سخت ترین چیزی که می توان پرسید این است که چرا مردم می کشند ، شلیک می کنند و می جنگند. اینها همه س questionsالاتی است که انسانیت زیادی به چهره یک سرباز می بخشد ». در فیلم او با یک برادر زنده سر و کار دارد ، در حالی که در Personal Shopper او تلاش می کند تا از مرگ دوقلو خود رهایی یابد. "اتفاقات عجیبی برای شخصیت من رخ می دهد. در تلاش برای پر کردن خلاء از دست دادن ، او ویژگیهای مردانه خود را پرورش می دهد و سعی می کند از برادر خود تقلید کند. نکته منفی این است که زنانگی او در بحران است. داستان پیچیده است ، از دگردیسی ای صحبت می کند که تأثیرات ماوراءالطبیعه و تمایل ناگهانی برای پوشیدن کفش دیگران و زنده شدن را در هم آمیخته است ». آیا فکر می کنید تجربیات دردناک لازم است تا ما را وادار به بازکردن چشمان خود کنیم؟ آنها به ما اجازه می دهند بفهمیم که واقعاً در زندگی چه اهمیتی دارد. گم شدن به شما تأیید می کند که هرگز در مورد ناشناخته اصلی ، یعنی مرگ ، پاسخی نخواهید داشت. ما نمی دانیم در آن لحظه چه اتفاقی می افتد ، نمی دانیم که آیا تنها خواهیم بود یا با چیزی بزرگتر در ارتباط هستیم. و همه اینها بسیار ترسناک است ». چه رابطه ای با دنیای ماوراء طبیعی دارد؟ "در کودکی ، ارواح مرا ترسانده بودند و من این ایده را ندارم که چیزی نامرئی وجود دارد. امروز من به این حضورها اعتقاد ندارم ، اما به انگیزه ها و غریزه هایی که از "شکم" شروع می شود و بهتر است به آنها اعتماد کنیم ، اعتقاد ندارم. آنها دلیلی هستند که ما احساس می کنیم جذب کسی می شویم و توسط شخص دیگری طرد می شویم. و آنها هیچ ارتباطی با منطق ندارند ». خریدار شخصی که او در فیلم بازی می کند ، دختر عجیبی است."او زنی است که بسیار به زیبایی و زیبایی شناسی علاقه دارد ، اما آنقدر خودش را تنبیه می کند که از این بابت احساس گناه می کند. از اینکه می خواهید جذاب باشید و می خواهید اطراف خود را با چیزهای زیبا احاطه کنید ، احساس شرم می کنید ، زیرا خودتان را دوست ندارید. ' آیا استایلیست شما توصیه مفیدی برای این نقش به شما داد؟ او بعد از سالها همکاری با من خیلی خوب من را می شناسد و فقط به لباسهایی که باید روی من بپوشد فکر نمی کند. افراد زیادی هستند که از مد گرفته می شوند و فقط می خواهند تصویر درستی به شما بدهند ، اما نمی توانند بر شخصیت خود تأکید کنند. همکار من می داند که گاه به گاه چه لباسی مناسب برای روبرو شدن من با جهان است ». سه سال پیش او موهای خود را به شدت کوتاه کرد و از نگاه دور ، انتخاب او اصلاً تصادفی به نظر نمی رسد. "من تصمیم گرفتم به محض اینکه 23 ساله شدم این کار را انجام دهم. مو به من اجازه می داد پشت هاله ای سکسی پنهان شوم. به محض این که خود را در معرض دید قرار دادم ، بدون این سپر ، مجبور شدم چهره واقعی خود را نشان دهم و نکته عجیب این است که اعتماد به نفسی را به وجود آوردم که نمی دانستم دارم. موها به من احساس یک دختر واقعی را می دادند ، پیام هایی مانند: "من زیبا هستم ، من زن هستم" ارسال می کرد. نمی دانم چرا به آنها اهمیت زیادی دادم ، شاید به این دلیل که همه موهای بلند را با حساسیت مرتبط می دانند. اما از خودم پرسیدم: "آیا واقعاً اولین هدف من در زندگی خواسته شدن است؟ همه اینها خسته کننده مرگبار است »». آیا از تغییر تصویر نمی ترسیدید؟"من قبل از ملاقات با آرایشگر دو کیلو وزن کم کردم. من نمی توانستم چیزی را قورت دهم و روزی که روی آن صندلی نشستم دست هایم عرق کرده بود. ' اما او هرگز فاقد شخصیت و شجاعت قوی نبوده است. آیا فکر می کنید ربطی به این دارد که شما با سه برادر مرد بزرگ شده اید؟"اگر به عکسهایم تا سن 15 سالگی نگاه کنم ، که در آنها لباس برادرانم را می پوشیدم ، من پسر بچه بازی بودم. من تراکتورسازی ، بسکتبال ، فوتبال را دوست داشتم. و من همیشه کودکی بودم که می خواستم با بزرگترها باشم. " باورم نمی شود. "من می خواستم به عنوان بزرگ دیده شوم ، اما بعد همه چیز تغییر کرد. بین 15 تا 20 سالگی همیشه مضطرب بودم ، اگر نتوانستم چیزها را کنترل کنم ، احساس می کردم که گم شده ام ». آیا یاد گرفته اید که بین خود و جهان سدی بگذارید؟ پس از 16 سال کار می توانم افکار منفی را کنترل کنم. امروز دیگر غرق نمی شوم و اگر برای من اتفاق بیفتد ، می دانم که موقتی است. سپس می گذرد ». به نظر می رسد بیش از اینکه با تصویر عمومی خود صلح کرده باشد ، با خود صلح کرده است. "من باهوش تر و آرام تر از گذشته هستم. من از جنبه های تاریک خود نمی ترسم ، زیرا وقتی با خود صادق باشید دیگر یک قسمت تاریک وجود ندارد. و دیگر هیچ س thatالی وجود ندارد که شما را اذیت کند ، اگر صادقانه مطرح شود. " هنگام خداحافظی ، عبارتی که کریستن اخیراً به من گفت به ذهن می آید. "اگر مجبور بودم حیوان بودن را انتخاب کنم ، گربه را انتخاب می کردم. زیرا وقتی همه می خواهند او را نزدیک کنند ، او از راه دور به تماشای شما می ماند. " این برای من کافی است تا توهم ملاقات با او را از بین ببرم. من مطمئنم کریستن استوارت دوباره ما را شگفت زده خواهد کرد.

توصیه شده: